چاشنی مهم برای بازیگر شدن از زبان سیاوش چراغیپور
تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۲۸۵۷۰
آفتابنیوز :
سیاوش چراغیپور بازیگر سینما و تلویزیون گفت: از مسئولین و مدیران گروه سینمایی هنر و تجربه که این موقعیت را برای اکران فیلمهای هنر و تجربه ایجاد کردند و کارگاهها و ورکشاپهایی را برای سینمادوستان ایجاد کردند تشکر میکنم.
چراغیپور ادامه داد: باتوجه به اینکه مردم از سینما دور شدهاند تشکیل این کارگاهها اتفاق خیلی خوبی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این هنرمند به محدودیت در شهرستانها پرداخت و گفت: امیدوارم از این گونه برنامهها دوباره برگزار شود. سینما نیاز به برنامهریزی درست دارد که به نظرم این برنامهها میتواند کمککننده باشد.
بازیگر فیلم "قطع فوری" تاکید کرد: موضوع این کارگاه در خصوص بازیگری و اصول بازیگری است. علت اینکه من را برای این موضوع انتخاب کردند این نیست که بهتر از من وجود ندارد خیلیها بهتر از بنده هستند من فقط وارث پیشکسوتان و قدیمیها هستم و قرار است تجربیاتی که از این بزرگان یاد گرفتهام را به شما انتقال بدهم.
این هنرمند بیان کرد: بازیگری یک مبحث جذاب و شیرین است که همه دوست دارند واردش بشوند. به نظرم ما از اول صبح که بیدار میشویم تا آن لحظهای که به خواب میرویم در حال بازیگری هستیم. از صبحانه خوردن تا گفتوگوهایمان، همه اینها بازیگری است. ولی این نوع بازیگری، بدون توجه به دوربین و نگاه به دوربین است و تا زمانی که دوربین نباشد این کار خیلی سخت نیست، ولی همان موقع که دوربین وارد کار میشود کار سخت میشود.
وی افزود: به نظرم بازیگر کسی است که به نقشی که به او میدهند بُعد و زندگی ببخشد. بازیگر کسی است که بتواند متن را زنده کند و باید آن نقش را خلق کند و به جهان درون آن نقش برود و بتواند به شرایط بیرونی و درونی آن کاراکتر برسد. آن بازیگری موفقی است که بتواند شخص را بپروراند. بازیگر موظف است بارها بارها متنی که برایش انتخاب میشود را بخواند تا بتواند به جزئیات آن متن پی ببرد. متن را میخوانیم تا بتوانیم به نقش برسیم و بتوانیم اتفاقاتی که باید بیفتد را در لابلای متنها کشف کنیم.
این هنرمند گفت: ممکن است در یک خط چیزی وجود نداشته باشد، ولی بازیگر باید به نانوشتهها پی ببرد. اصل بازیگری از اینجا شروع میشود. مهم این است که بتوانی به آن شخصیت و آن کاراکتری که به تو دادهاند برسی و نیازمند این است که بتوانی خودت را پرورش بدهی. همه چیز از فیزیک سالم شروع میشود و به بدن و زبان و درون میرسد. تمام این کارها را میتوانید با خواندن کتابهایی که در بازار وجود دارد و با دیدن فیلمها و مستندها به آن برسید.
چراغیپور با بیان اینکه بازیگری کار پیچیده و عجیب غریبی نیست تاکید کرد: تنها کار پیچیده در بازیگری صبر و تحمل و شکیبایی است که متاسفانه در نسل جدید یک مقدار این موضوع کمتر شده است و عجول هستند و دوست دارند یک شبه به نوک قله برسند در حالی که بازیگری نیازمند صبر است و من این مراحل را پله به پله طی کردم و تا به الآن یک نفر به عنوان دوست و پارتی دست من را نگرفته تا به پروژهای ببرد و معرفیام کند. هرچیزی که بوده است نتایج تلاش و زحمات خودم بوده. پس اگر کسی تلاش کنید و صبر کنید قطعا نتیجه میگیرید. بازیگری نیازمند بردباری و تلاش است و در کنار اینها نیازمند تمرین است.
این هنرمند ادامه داد: کلاسها و کارگاههای بازیگری فراوانی وجود دارد، ولی به نظر من مهمترین مساله خود آدم است که میتواند به خودش کمک کند تا بازیگر خوبی بشود. بازیگر باید هدف داشته باشد تا جلوی صحنه برود و نقش را در بیاورد. یک بازیگر قبل از هر چیز، به بدنش احتیاج دارد. باید بدنی سالم داشته باشد که بتواند روی صحنه بایستد و جلوی دوربین نقش یک آدم سالم و یا یک دونده را بازی کند. پس مهمتر از هر چیزی، یک فیزیک سالم نیاز است برای بازیگری. وقتی بدنت سالم باشد اگر قرار باشد نقش یک شخص معلول را بازی کنی میتوانی، ولی وقتی بدن ورزیده نداشته باشی نمیتوانی حتی نقش یک آدم سالم را بازی کنی. در بیان هم همینطور است یک بازگیر خوب اگر راه درست نفسگیری را بلد نباشد بازیگر نیست.
وی گفت: در تئاتر باید طوری بازی کنی که صدایت را آخرین نفر سالن هم بشنود و باید جوری نقش را بازی کنی تا مخاطب بتواند به راحتی انتخاب کند که کجا را ببینید. اما در سینما تفاوت دارد و کارگردان تعیین میکند تماشاچی چه چیزی را ببیند. به قول یکی از دوستان، در تئاتر همه چیزت را باید بگذاری، در تلویزیون بخشی و در سینما هیچ چیزی نیاز نیست بگذاری بلکه باید فکر و تعقلت را بگذاری. در بازیگری چیزی که مهم است اخلاق بازیگری است که متاسفانه امروزه به فراموشی سپرده شده است. بازیگری خوب دیدن و شنیدن و حرف زدن است و بعد خوب فکر کردن است که در این موضوع فقیر هستیم، چون برای این موضوع خوب تربیت نشدهایم.
در بیان هم همینطور است یک بازگیر خوب اگر راه درست نفس گیری را بلد نباشد بازیگر نیست.
در تئاتر باید جوری بازی بکنی که صدایت را آخرین نفر سالن هم بشنود و باید جوری نقش را بازی کنی تا مخاطب بتواند به راحتی انتخاب کند که کجا را ببینید. اما در سینما تفاوت دارد و کارگردان تعیین میکند تماشاچی چه چیزی را ببیند.
به قول یکی از دوستان در تئاتر همه چیزت را باید بگذاری، در تلویزیون بخشی و در سینما هیچ چیزی نیاز نیست بگذاری بلکه باید فکر و تعقلت را بگذاری. در بازیگری چیزی که مهم است اخلاق بازیگری است که متاسفانه امروزه به فراموشی سپرده شده است. بازیگری خوب دیدن و شنیدن و حرف زدن است و بعد خوب فکر کردن است که در این موضوع فقیر هستیم، چون برای این موضوع خوب تربیت نشدهایم.
منبع: خبرآنلاینمنبع: آفتاب
کلیدواژه: سیاوش چراغی پور بازیگری بازی کنی چراغی پور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۲۸۵۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید، اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد.
به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد. «دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت.
سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند. ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند.
در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد، اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم، اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
منبع: روزیاتو
tags # بازیگر سینما ، سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!